روزمبارزه باتروریسم
شكل گيري مفهوم كنوني ترور را در تاريخ بشر مي توان هم زمان با تشكيل نخستين حكومت و دولت ها دانست كه با گذشت زمان با تغييراتي همراه بوده است.
تروريسم در شكل سنتي، بيش تر فردي بوده كه براي دست يابي به هدف و مقصودش، ترور را انجام مي داده، اما از قرن شانزدهم به بعد با شكل گيري دولت ها و ملت ها در اروپاي عصر رنسانس، ترور در مجموعه واژگان سياسي قرار گرفت و از حالت تفكرفردي خارج و به صورت گروهي درآمد، اين چنين شد كه ترور به عنوان يك انديشه و جهان بيني مطرح و افراد و گروه ها و حتي برخي دولت هاي سلطه گر براي پيشبرد اهداف سياسي گاها به آن متوسل شدند.
لغت نامه دهخدا كلمه ترور را واژه اي فرانسوي مي داند كه به معناي قتل سياسي به وسيله اسلحه بوده و تروريست را، كسي معرفي مي كند كه با اسلحه مرتكب قتل سياسي شده است.
در فرهنگ علوم سياسي، ترور به معناي وحشت و ترس زياد و در اصطلاح، به حالت وحشتي گفته مي شود كه ناشي از قرار گرفتن در حالت خشونت، قتل و خونريزي است كه از سوي يك گروه، حزب يا دولت، به منظور نيل به هدف هاي سياسي، كسب يا حفظ قدرت انجام مي گيرد.
روابط بين الملل نيز در تعريف تروريسم آورده است: تروريسم، فعاليت هاي عاملان دولتي يا غيردولتي است كه در كوشش هاي خود براي دست يابي به اهداف سياسي، از روش ها و وسايل خشونت آميز استفاده مي كنند.
با توجه به اين تعاريف مي توان نتيجه گرفت كه وجه مشترك همه تعريف ها، استفاده از ترور به منظور رسيدن به اهداف سياسي است.
نخستين كنوانسيون بين المللي درباره تروريسم، در سال 1937 يعني قبل از جنگ جهاني دوم به امضا رسيد. در تعريفي كه اين كنوانسيون از تروريسم ارائه داد بيشتر به بارحقوقي آن پرداخته و آن را اينگونه شرح داده است: ‘تروريسم، اقدامات جنايي بر ضد يك دولت، با هدف ايجاد رعب و وحشت در شخصيت هاي خاص، گروهي از اشخاص يا عموم مردم است.’
در سال 1984 نيز مجمع عمومي سازمان ملل، در قطعنامه اي تروريسم را اين گونه تعريف كرد: فعاليت هاي مجرمانه و خشونت آميزي كه گروه هاي سازمان يافته براي ايجاد رعب و وحشت انجام مي دهند تا به اين ترتيب، نيل به اهدافِ به اصطلاح سياسي را ميسر سازند.
اقدام به ترور، نشانه اوج ضعف و نابرابري كسي است كه توان رويارويي علني با رقيب را ندارد به همين دليل به غافل گيري آن مي پردازد و هر چه قدر دامنه ارتباط ترورشدگان با جريان ترور كمتر باشد، ضعف تروريست آشكار تر مي شود.
استكبار جهاني و قدرت هاي برتر، براي دست يابي و سركوب ملت هاي ضعيف و آزاده جهان، به ابزارهاي متعددي دست مي زنند و يكي از اين ابزارها، متهم كردن ملت هاي مظلوم، به تروريسم يا حمايت از اقدامات تروريستي است. آن ها مي كوشند با اين تبليغات، به منافع سياسي، اقتصادي و ملي خود دست پيدا كنند، غافل از اين كه خود پرورش دهنده تروريسم هستند.
خسارت ها و تخريب هاي به جا مانده از ترور آن چنان است كه اسناد بين المللي و معاهدات مختلفي در خصوص مبارزه با تروريسم و اعمال تروريستي بين دولت ها منعقد شده است و در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:
**كنوانسيون توكيو (1963)
اين كنوانسيون كه در 14 سپتامبر 1963در شهر توكيو امضا شد، اولين سند چند جانبه حقوقي بود كه به معضل هواپيماربايي پرداخت در اين كنواسيون تعريف يا فهرست خاصي از اعمالي كه بايد مورد سركوب قرار گيرند را ارائه نمي دهد اما ماده 11 آن به نوع خاصي از تروريسم، يعني راهزني هوايي پرداخته است. اين ماده مقرر مي دارد:
‘هرگاه شخصي داخل هواپيما به شكل غير قانوني و با توسل يا تهديد به زور مرتكب عمل مداخله، تصرف يا اعمال كنترل ناروا بر هواپيماي در حال پرواز شود يا هرگاه چنين عملي در حال وقوع باشد دولت هاي متعاهد براي حفظ يا بازگرداندن كنترل هواپيما به فرمانده قانوني آن كليه تدابير مقتضي را اتخاذ خواهند كرد.’
**كنوانسيون لاهه(1970 )
درباره سركوب تصرف غير قانوني هواپيما
اين كنوانسيون با هدف تقويت همكاري هر چه بيشتر ميان كشورهاي عضو در خصوص هواپيماربايي شكل گرفت و در آن ضمن تعريف اين جرم، كشورهاي عضو را ملزم به وضع مجازات هاي شديد عليه مرتكبين چنين اعمالي در قوانين كيفري كشورشان مي نمايد.
همچنين اسناد منطقه اي نيز درباره مبارزه با تروريسم در بين كشورهاي منطقه وجود دارد و از آن جمله مي توان موارد زير را نام برد:
- ‘كنوانسيون مبارزه با تروريسم كشورهاي عضو كنفرانس اسلامي ‘
اين كنوانسيون با برشمردن برخي مصاديق تروريسم كه در كنوانسيون هاي ديگر وجود دارد، برخي اقدامات كه براي پيشگيري از عمليات تروريستي لازم است را مطرح مي كند. يكي از اقدام ها كه در اين كنوانسيون بدان اشاره شده اين چنين است:’مبارزه مسلحانه عليه اشغالگري، تجاوز بيگانگان، استعمار وسلطه طلبي اجنبي با هدف آزاد سازي سرزمين ها يا بدست گرفتن حق تعيين سرنوشت را حق مشروع يكايك انسان ها مي داند و اجازه اختلاط آن را با مفهوم تروريست نمي دهد.’
- ‘كنوانسيون منطقه اي سارك در سركوب تروريسم ‘
اين كنوانسيون كه در شهر كاتماندو در سال 1987 ميان اعضاي سارك امضا شده با برشمردن كنوانسيون هاي بين المللي سابق، برخي اعمال همانند جرائم ارتكابي با سلاح يا مواد انفجاري به منظور اعمال خشونت بي هدف(بدون تبعيض) كه باعث مرگ و جراحت افراد يا منجر به آسيب به اموال شود را در رديف جرم تروريستي آورده است.
جمهوري اسلامي ايران يكي از كشورهايي است كه قرباني ترورهاي بسياري بوده و شمار زيادي از انديشمندان و فرهيختگانش را در راه آرمان هاي ديني و ملي خود با اين روش ضد انساني از دست داده است. جاي بسي شگفتي است كه چنين كشوري از سوي حاميان تروريسم بين المللي همچون آمريكا و هم پيمانانش، به حمايت از تروريسم، متهم و به ساير كشورها معرفي مي شود.
در حالي كه جمهوري اسلامي ايران، هيچ گاه از ضربه هاي جبران ناپذير تروريسم در امان نبوده و از سال هاي نخست طلوع خورشيد انقلاب تا به امروز، هميشه با ترور و تروريست مخالف بوده و به مبارزه با آن پرداخته است.
نظام جمهوري اسلامي ايران در موقعيت هاي مختلف سياسي و اجتماعي در راستاي ايجاد صلح، دوستي و امنيت در جهان تلاش كرده و اعتقاد دارد، آزادي و امنيت حق هر انساني است و همت خويش را براي ريشه كن كردن تروريسم به كار برده است.
نامگذاري اين روز در ايران از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، به عنوان روز مبارزه باتروريسم مصادف با وقوع يكي از اعمال تروريستي است، كه بر اثر آن دو تن از ياران باوفاي امام و انقلاب، دردفتر نخست وزيري در سال 1360 به شهادت رسيدند و اين خود نفرت نظام از اعمال خشونت آميز و لطمات مادي و معنوي كه در اثر وقوع چنين اعمالي بر جامعه وارد مي شود، را نشان مي دهد.