حدیث روز
امام صادق (ع):
مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنیا
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند.
(جهاد النفس، ص 83)
امام صادق (ع):
مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنیا
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند.
(جهاد النفس، ص 83)
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.
t-family: ‘Calibri’,’sans-serif’;">
pan>از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند
انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق
دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است
از توست، گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینهی منصور
آن جا بصرم تار شده حضرت صادق
یک لحظه نیاسود مطهر گلِ جسمت
چون دم به دم آزار شده حضرت صادق
آن شب که در راز نشستی بَرِ معبود
دشمن ز تو بیزار شده حضرت صادق
آمد که تو را زخم زند بین امارت
جدّت که تو را یار شده حضرت صادق
لیکن چه گریز از غم همدردی مادر
در کوچه گرفتار شده حضرت صادق
چون فاطمه بنشست به خاک غم و غربت
افتاده به دیوار شده حضرت صادق
آمد نظرش مادر خود گفت سؤالی
او را که مددکار شده حضرت صادق؟
فطرش چو شنیدش غم تو ای گلِ زهرا
عمریست عزادار شده حضرت صادق
بسم الله الرّحمن الرّحیم : حضرت زهرا (س) فرمودند خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لنسائهم
(دلائل الامامه و کنزالعمال ، ج 7، ص225)
|
اگر اين قرآن را بر كوهى فرو مي فرستاديم يقينا آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم پاشيده ميديدى و اين مثلها را براى مردم ميزنيم باشد كه آنان بينديشند
بسم الله الرّحمن الرّحیم
:( امام صادق (ع
مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنیا
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند.
(جهاد النفس، ص 83)
20 شهریور 1360
آیتاللَّه سیداسداللَّه مدنی در سال ۱۲۹۲ ش (۱۳۲۳ق) در روستایی در آذرشهر آذربایجان شرقی چشم به جهان گشود و در سنین جوانی برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود. وی پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح، در حدود چهار سال به تحصیل دروس فقه و اصول در محضر حضرت امام خمینی(ره) مشغول شد. سپس راهی نجف اشرف گردید و در جلسات درس حضرات آیات: سیدابوالحسن اصفهانی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی شرکت نمود.
آیتاللَّه مدنی، سالها پیش از ورود به عرصه مبارزات سیاسی، در مقابل افکار ضددینی کسروی مقابله کرده بود و با شهید نواب صفوی همکاری داشت. با آغاز قیام مردمی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و تبعید آن حضرت به نجف اشرف، آیتاللَّه مدنی در کنار استاد و رهبر خود قرار گرفت و در ایام سفر به ایران، ضمن نام بردن از حضرت امام، رسالت و وظایف مردم مسلمان را در برابر رژیم پهلوی بیان میکرد. آیت اللَّه مدنی در سال ۱۳۵۰ به فرمان امام جهت تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و در آنجا حوزه علمیه تأسیس نمود.
چندی بعد بر اثر فعالیتهایی که علیه رژیم ستمشاهی داشت به مدت بیش از سه سال به شهرهای مختلف تبعید شد و با اوجگیری انقلاب اسلامی، از تبعید به قم بازگشت. این روحانی مبارز، پس از پیروزی انقلاب به دعوت مردم همدان، راهی این شهر گردید و از طرف مردم این استان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت. آیت اللَّه مدنی پس از شهادت آیتاللَّه قاضی طباطبایی، نخستین امام جمعه تبریز، از سوی امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه تبریز انتخاب شد و در این سنگر به پاسداری و حراست از آرمانهای انقلاب اسلامی همت گماشت. این مجاهد نستوه سرانجام در بیستم شهریور ۱۳۶۰ ش برابر دوازدهم ذیقعده ۱۴۰۱ ق در ۶۸ سالگی در همین سنگر پس از اقامه نماز در محراب نماز جمعه تبریز توسط منافقین به شهادت رسید. و پس از تشییعی با شکوه در تبریز و قم، درحرم مطهرحضرت معصومه(س)به خاک سپرده شد.
پیام امام خمینى (ره) به مناسبت شهادت آیت الله مدنى(شهید محراب)بسم الله الرحمن الرحیم، انالله و اناالیه راجعون با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهید بزرگ امیرالمؤمنین(ع) سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید. سید بزرگوار و عالم عادل عالى قدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام و المسلمین شهید عظیم الشان مرحوم حاج سید اسدالله مدنى رضوان الله علیه، همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسید. اگر با به شهادت رسیدن مولاى متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خواهد کرد. اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حکومت رسیدند، این گروهکهاى خائن نیز به آمال خبیث خود که سقوط حکومت اسلام و برقرارى حکومت آمریکایى است مى رسند.
آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود و اینان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پیمانان و اربابان خونخوار خویش به بار آوردند. ملت بزرگ و روحانیت معظم چون صفى مرصوص ایستاده اند که هر پرچمى از دست تواناى سردارى بیفتد سردار دیگرى آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامى به کوشش برخیزد.
شهید مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را بکلى منزوى کرد. این چهره نورانى اسلامى عمرى را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهره هاى کم نظیرى بود که به حد و افر از علم و عمل و تقوى و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود. به شهادت رساندن چنین شخصیتى به تمام معنى اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و یاران باوفاى انقلاب اسلامى در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل جمعه و جماعت مسلمین توجیهى ندارد. اگر تا امروز براى جنایتها و شرارتهاى خود بهانه هاى بى پایه اى مى تراشیدند، در شهادت این عالم متقى که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى اندیشید بهانه اى جز انتقام از اسلام و ملت شریف نمى توانند بتراشند. انتقام از اسلام که آن را اساس سقوط دستگاههاى جبار و شکست ابرقدرتها در ایران و پس از آن در منطقه مى بینند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخهاى آمال و آرزوى آنان را در هم کوبیده و تمامى آنانرا از صحنه تا ابد بیرون رانده است مى گیرند. مردم رزمنده ایران و خصوص مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانى متعهد و معلم عالى قدرى را از دست داده اند و حریف شکست خورده خود را مى شناسند، با عزمى جزم و اراده اى خلل ناپذیر انتقام خود را از آنان مى گیرند. اینجانب، شهادت این مجاهد عزیز عظیم و یاران باوفایش را به پیشگاه اجداد طاهرینش، خصوصا بقیة الله – ارواحناله الفدا – و به ملت مجاهد ایران و اهالى غیور و شجاع آذربایجان و به حوزه هاى علمیه و به خاندان محترم این شهیدان تبریک و تسلیت میگویم. خط سرخ شهادت، خط آل محمد (ص) و على (ع) است و این افتخار ازخاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امت اسلام بر این خط سرخ شهادت و رحمت بى پایان حق تعالى بر شهیدان این خط در طول تاریخ و افتخار و سرافرازى بر فرزندان پرتوان پیروزى آفرین اسلام و شهداى راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پیروان شیاطینشرق و غرب خصوصا شیطان بزرگ آمریکاى جنایتکار که با نقشه هاى شیطانى شکست خورده خود گمان کرده ملتى را که براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده با این دغل بازیها مى تواند سست کند و یا از میدان به در برد. اینان پیروان سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم، از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیارى و زنده نمود. ارتش و سپاه و بسیج و سایر قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پیرو اولیایى هستند که همه چیز خود را در راه هدف و عقیده فدا نموده و براى اسلام و پیروان معظم آن شرف و افتخار آفریدند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و رحمت براى شهیدان خصوصاً شهداى اخیرمان و بالاخص شهید عزیز مدنى معظم و سلامت کامل براى مجروحین این حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصاً آذربایجانیهاى عزیز و بازماندگان شهیدان خواهانم. سلام و درود بر همگان . والسلام على عبادلله الصالحین، روح الله الموسوى الخمینى، ۲۱ شهریور ۱۳۶۰
مرحوم حاج سيد محمود طالقانی فرزند آيت الله سيد ابو الحسن یکی از علما و مجاهدين بزرگ جهان تشيع در قرن اخير است (سيد ابو الحسن طالقانی والد آيت الله مذکور یکی از علمای بزرگ و مبارز و مجاهد در رديف مراجع علما و از دوستان آيت الله صدر بود. حاج سيد محمود در سال 1329 قمری در یکی از قصبات طالقان متولد شد. معظم له از اوايل جوانی تا سال 1357 قمری (زمان مرحوم آيت الله حائری) در قم تحصيل نمود. بعداز سال مذکور در زمان حکومت رضا خان قلدر به جهت دفاع از حريم اسلام و روحانيت و حجاب بانوان به شش ماه زندان محکوم شد. پس از آزادی ضمن تحقيقات علمی و نوشتن تفسير سالها در ارشاد و آگاهی مردم می کوشيد. تفسير پرتوی از قرآن، به سوی خود می رويم و اسلام و مالکيت را در تهران به رشته تحرير برد. ديری نگذشت که بعد از چند بار گرفتاری و زندانی ها در سال 1372 قمری به جرم مخفی نمودن شهيد نواب صفوی اعلی الله مقامه در منزلش، آيت الله طالقانی را به چند ماه حبس محکوم نمودند و بعد از آزادی همينکه در ارشاد و آگاهی مردم کوششی می نمود مجددا او را به زندان بلا می کشانيدند. آيت الله طالقانی تا قبل از سال 1382 چند بار محکوم به زندان شده بود اما در سال 1382 بعد از حادثه خونين 15 خرداد و قيام مردم عليه شاه خائن اين مجاهد مقاوم و نستوه به جرم دفاع از اسلام و مردم بی گناه به ده سال زندان محکوم شد و سرانجام در سال 1390 بعد از هشت سال زندان آزاد شد ولی متأسفانه در همين سال که مقارن با جشنهای 2500 ساله نوکر استعمار بود. اين ابرمرد مقاوم به خاطر دفاع از اسلام و حقوق مردم مظلوم، به سه سال تبعيدی به نقاط دوردست ايران (زابل و بافت کرمان) فرستاده شد.
آيت الله طالقانی در سال 1394 قمری در بازگشت از تبعيد به تهران بلافاصله به اتهام اقدام عليه امنيت کشور و طرفداری از مخالفين رژيم در تهران به وسيله عمال ساواک به زندان سختی مبتلا بود. او و بستگانش خيلی اذيت های روحی و جسمی کشيدند تا آنکه در دوران انقلاب اسلامی ناگزير معظم له را نيز در جمله عدۀ زياد آزاد ساختند.
از خصوصيات مهمی که در وجود مرحوم طالقانی بيش از هر چيز تجلی نمود مسئله مبارزه بی امان او عليه رژيم طاغوتی و مخصوصا استعمارگران شرق و غرب بود. اين مجاهد بزرگ بيش از هر کس عمری به زندان بلا گرفتار بود و با شکنجه های مختلف روبرو. اما برای خدا و اسلام سالهای متمادی استقامت نمود و به ایادی استعمار رکونی ننمود و جز در مقابل معبود حقيقی سر تسليم و تعظيم فرود نياورد. از لحاظ طرز تفکر و جهان بينی و روشنگری با توجه به شناخت عميق خود از معاصران خويش جلوتر می انديشيد و آينده نگر خوبی بود، آنگونه که جد بزرگوارش قصاص قبل از جنايت ننمود. و در عين رحماء بينهم اشداء علی الکفار بود.
مرحوم طالقانی در تمام عمر به فکر مردم ستمديده و طبقه مستضعف بود و بدين خاطر هيچ گاه آب خوشی از گلوپائين نداد و در راه اسلام و انقلاب و روشنگری مردم مجاهدی خستگی ناپذير بود. در اواخر عمر پس از پيروزی انقلاب با آنکه بنيه جسمی خود را از دست داده بود نطقهای آتشينی داشت و زبان او چون شمشير مالک اشتر به نفع اسلام بود. در دفاع از حريم اسلام، راه تداوم انقلاب و اطاعت از مقام رهبری بيانات شيوا و گرمی داشت که هم اکنون مضبوط است. ولی همان گونه که به یاد داريد سرانجام اين بزرگ مجاهد خستگی ناپذير پس از عمری مبارزه و مجاهدت چند ماه پس از طلوع صبح آزادی در شوال 99 ناگهان قلبش از کار ايستاد و خود برای هميشه آسوده شد و جهانی از مردمان متعهد را به سوگ خود نشانيد و در بهشت زهرا آرميد.
نمیدونم همش درسته یا نه ولی جالبه!ا
تفاوتهای جالب روانشناسی زنان و مردان
1- نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان بطـرز مــتفاوتی استفاده میکنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنــها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند.
از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری-فضایی باشند.
2- بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را بخاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز میگرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری میباشند که بـه آنـها کمک میـکند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.
۳- مـردان صداهای گوشخراش، دست دادن محکم و رنگ قرمز را ترجیح میدهند. مـردان در حل مسائل فنی بهتر می باشند. زنان دارای گوش تیزتری میباشند و هنـگام صحبت کردن از واژه های بیشتری استفاده می کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف بطور مستقل بهتر از مردان می باشند.
۴- هنگامی که مردان وارد اطاق می شوند بدنبال راه خروج میگردند، خـطـر احـتمالی را برآورد کرده و راههای گریز را می سنجد. در حالیکه زنان به چهره میهمانان توجه میکنند تا پـی ببرند که میـهمانـان چه کسانی بوده و چه احساسی دارند. مردان قادر میباشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند. هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمیگردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.
تفاوتهای روانشناسی
۱- مردان موقعیتها و اوضاع را بطور کلی درک میکنند و تفکر کلی و جـامع دارند در حالی که زنان موضعی می اندیشند و بروی جزئیات و نکات ظریف تمرکز می کنند.
۲- مردان سازنده و خلاق می باشند. آنـهـا ریسک پذیـر بـوده و بـدنبال تجربه های جدید می باشند در حالی که زنان با ارزشترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.
۳- مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی که زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند.
۴- ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایینتری از مردان می بـاشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد کنند در حالی که مردان بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند.
۵- مردان و زنان دارای معیارهای متفاتی برای رضایتمندی در زندگی می باشند. مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها و زنان به خانواده و فرزندان ارزش قائل میباشند.
۶- مردان نیاز مبرمی دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با دیگران را در درجه نخست اهمیت قرار می دهند.
۷- مردان دو برابر زنان بیمار می شوند البته زنان نیـز بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت میدهند.
۸- زنان درد و کار یکنواخت را بهتر از مردان تحمل می کنند.
۹- بر خلاف تصور عام مردان بیـشتر از زنـان حـرف زده و بیشـتر سـخنــان دیگران را قطع میکنند.
۱۰- مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر میتـوانند این حس را پنهان سازند
رزمندگان و فرشتگان
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله
يُباهِي اللَّهُ تَعالى المَلائِكةَ بِالمُجاهِدينَ؛
خداوند بزرگ با رزمندگان بر فرشتگان مىبالد
جامع الأخبار: ص 93
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم. باشد که
کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و
اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است]
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند:
. اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند:
روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.
بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع
اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به
شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی
حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.»
اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما
نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب .»علامه طباطبایی می فرمودند
چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم
که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:
ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی
نماز شب بخوان!
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری
تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»