چهل توصیه اخلاقی و معنوی از آیت الله سعادت پرور (ره)
اشاره: آيت الله علي پهلواني تهراني (سعادت پرور)، در سال 1305 هجري شمسي در تهران تولد يافت. وي از نوجواني در محضر اساتيد بزرگي مانند شيخ محمد زاهد، آيت الله حاج شيخ علي اكبر برهان، آيت الله العظمي مرعشي نجفي، آيت الله العظمي بروجردي و حضرت امام خميني(ره) حاضر شد و تا مرحله اجتهاد پيش رفت.
از آنجا كه وي به مباحث اخلاقي- عرفاني و طي مراحل سير و سلوك علاقه فراواني داشت، مدت چهل سال در محضر علامه طباطبايي حضور يافت. آيت الله پهلواني به واسطه انجام دستورات اخلاقي و درك فيوضات روحاني مرحوم علامه، به درجاتي از عرفان و معنويت دست يافت كه پس از رحلت علامه طباطبايي، برخي از شاگردان آن استاد فرزانه، با اصرار فراوان، خوشه چين اخلاق و عرفان آيت الله پهلواني شدند و ايشان در طول حيات خود، شاگردان بسياري را تربيت كرد.
آثار قلمي به يادگار مانده از آن سالك الي الله عبارتند از:
-مجموعه نفيس و گرانقدر شرح غزليات حافظ با عنوان «جمال آفتاب» كه به عنوان كتاب برگزيده سال تاكنون چندين نوبت به چاپ رسيده است.
- قرآن و فطرت
-جلوه نور: در فضايل معنوي- توحيدي حضرت فاطمه زهرا(س)
-فروغ شهادت: تحقيقي نو در زمينه نهضت حسيني
-سرالاسراء: شرح و تفسير حديث شريف معراج
-معارف ادعيه
-راز دل: تقرير بيانات مرحوم علامه طباطبايي در شرح گلشن راز شبستري
سرانجام در سحرگاه پنج شنبه دوازدهم شوال 1425 برابر 5 آذر 1383قلب شان از حركت ايستاد و روح پر فتوحش در نزد پروردگار جاي گرفت. بدن مبارك ايشان را پس از غسل و كفن و خواندن نماز به امامت حضرت آيت الله بهجت(ره) در حرم مطهر حضرت معصومه(س) در مسجد شهيد مطهري(ره) در نزديكي مرقد مرحوم علامه طباطبايي(ره) به خاك سپردند. مقام معظم رهبري در پيام خود ضمن تفقد و دلجويي از خانواده محترم آن مرحوم، چنين مرقوم فرمودند: «آن بزرگوار عمر طيب و طاهر و همراه با تلاش مباركي را در تعليم و ترويج معارف الهي و توحيدي گذراندند و نمونه اي از صفا و اخلاص بودند.»
1- اي عزيزان من! خود را بشناسيد كه شناختن خدا در خودشناسي است. كسي از اين انديشه (خداشناسي) زيان نديده است.
2- كوشش بي جا براي دنيا مكنيد كه به غير روزي خود نتوانيد رسيد. غم و غصه دنيا را به خود راه ندهيد كه زيان در اين است.
3- از هواپرستي كناره گيريد تا همه چيز به شما داده شود و بدانيد آن چه در هواپرستي مي جوييد در ترك هوا يافت مي شود.
4- نفس را نبايد زياد در فشار گذاشت تا از فرمان سركشي كند؛ بلكه بايد همه لذايذ را به طور اعتدال به او داد. در اولين قدم بايد لذت شرك جلي و معصيت خدا را قطع كرد و به مرور زمان دست به امور ديگر زد.
5- در مقابل شيطان به واجبات و ترك معاصي بپردازيد هنگامي كه قدرت معنوي تان افزوده شد به ترك مكروهات و انجام مستحبات بپردازيد.
6- شخص غير روحاني اگر هوا پرست شود يا اطاعت شيطان كند ضرر به خودش مي رساند؛ ولي شخص روحاني ضررش به يك معني به جامعه مي رسد و لو اين كه به معني ديگر هوا پرستي ضررش به تمام عوالم - بشر و موجودات ديگر مي رسد.
7- در عبادت مقيد باشيد به كيف آن نه كم.
8- در هر عمل عبادي كه انجام مي دهيد توجه داشته باشيد چه مي گوييد و با چه كسي سخن مي گوييد.
9- عبادات ظاهري هر چند كه انسان را از كارهاي ناشايسته باز مي دارد. ولي اگر خلوص آنها زياده گردد، تقرب زيادتر گردد و مي تواند شما را به عبوديت رساند.
10- اخلاص در اعمال را در پيشاني هر عملي قرار دهيد. اگر عمري بي خلوص اعمال خود را انجام دهيد، مثل حيواني هستيد كه براي روغن كشي شب و روز دور خود بچرخد، اما راهي طي نكرده باشد.
11- بايد بدانيد اين جهان جز خواب و خور و اعمال ديگر شبيه آنها بيش نيست، اما اگر از اين خواب و خور نتيجه گيري كنيد، به جايي مي رسيد كه ملائكه حيران شما گردند و عالم به فرمان شما آيند.
12- از افراط و تفريط در امور بپرهيزيد. به قدري كه احتياج به خواب داريد خواب برويد؛ نه بيداري زياد بكشيد كه از تمام امور شايسته اخروي و يا دنيوي بمانيد و نه زياد بخوابيد كه از مهم باز مانيد، بلكه بر طبق نظري كه خداوند به وسيله سفرايش معين فرموده عمل كنيد.
13- در كسب علم و تحصيل علاوه بر امور گذشته بايد به وظيفه اصلي آشنا باشيد تا از علومي كه شما را فايده نمي بخشد، احتراز جوييد.
14- رفقاي خود را بشناسيد، پس از آن رفاقت كنيد. مبادا با غافلين رفاقت كنيد كه شما را معين نيستند و از كار دنيا و آخرت هم شما را عائق و مانعند.
15- از رفتن به قبرستان مسلمانان در هر شهري كه هستيد مضايقه ننماييد كه بهترين مذكر (تذكر دهنده) است.
16- با اهل دل، دنياديده ها و پيرمر دها بسيار معاشرت كنيد كه معين دنيا و آخرتند.
17- هميشه در فكر آن باشيد وظيفه خود را انجام دهيد، در هر لباسي، با هر كسي و در هر مقام، نه تملق كسي گوييد و نه در فكر آن كه نسبت به خود از كسي تملق بشنويد. بشر را يك مردن است، در راه وظيفه باشد يا برخلاف وظيفه.
18- دل خود را محكم نگاه داريد و از جواني در تمام جزئيات و امور خود اين چنين باشيد تا در پيري بتوانيد چنين باشيد.
19- از كوچكي اين انديشه را در سر داشته باشيد كه تمام قدرت ها در كف عنايت حق است، هيچ كس نمي تواند اگر خدا نخواهد به من صدمه اي زند، من بايد به وظيفه ام عمل كنم، و لو عالم با من دشمن شوند، اگر چنين شديد آن وقتي كه به مقام و رياست رسيديد يا آن كه وظيفه بزرگي براي شما پيش آ مد از عمل باكي نداريد.
20- از مشورت امور در هر امري، از اهلش مضايقه نكنيد.
21- در امر ازدواج آن قدري كه بايد به فكر نجابت طرف باشيد، به فكر جهات ديگر نباشيد؛ چنانچه توانستيد جمع بين نجابت و جهات ديگر بنماييد، چه بهتر و الا نجابت مقدم است.
22- استقامت و پايداري در امور را مركب هر امري قرار دهيد، تا آن مركب به زير پاي شما است به منزل خواهيد رسيد و الا با پاي لنگ در امور دنيوي و اخروي كجا توان به منزل رسيد. هر چه امر و مقصد بزرگ تر و شريف تر باشد، استقامت در آن بايد بيشتر باشد.
23- آن وقتي كه به امري از امور دنيوي و اخروي و معنوي موفق شديد، بدانيد كه خداوند شما را موفق كرده، چون استقامت ورزيديد از خدا هم كمك مي رسد و اگر استقامت نورزيد يد گويا به خداوند عملاً گفته ايد: اين چيزي كه به ما داده اي نمي خواهيم.
24- در هر امري صبر و بردباري را پيشه خود قرار دهيد، خداوند با صابرين است.
25- اگر مي توانيد در شبانه روز چند ساعتي يا لااقل پنج دقيقه را هم به فكر خود باشيد، تا بر شما روشن شود چه كاره هستيد، براي چه هستيد، كجا مي رويد تا عمر به غفلت نگذرد.
26- محاسبه و مراقبه را در تمام اعمال و گفتار و كردارتان بايد داشته باشيد، نه سالي يك مرتبه، نه ماهي يك مرتبه؛ بلكه شبانه روزي يك مرتبه، اگر نگوييم ساعتي يك مرتبه محاسبه و هرآني مراقبه لازم است.
27- هميشه پشتيبان حق و حقيقت باشيد، آمر به معروف و ناهي از منكر باشيد نه آن كه خود هم داخل و با گناهكاران باشيد.
28- اي عزيزان من! عقل از بين نمي رود ولي حب جاه، مال، فرزند و ساير علايق در كنار گذاشتن عقل تأثير بسزايي دارد.
29- در جواني عوض آن كه به فكر معيشت پيري باشيد به فكر خود باشيد، ملكات و سرمايه هاي معنوي براي خود تهيه كنيد تا در پيري از آن استفاده كنيد.
30- ادب در زندگي را زينت هر عملي قرار دهيد كه به عزت و سعادت دنيا و آخرت زندگي كنيد.
31- در مقابل پدر و مادر مراعات ادب و احترام كنيد، زيرا ايشان واسطه هستي و هر سعادتي كه نصيب شما شود، شده اند.
32- بالاخره روزي ما را از اين تعلقات و آنچه كه بدان دل بسته ايم جدا مي كنند و مي برند و به تعبير شاعر: «عمري است پرده بستيم بر ديده خدابين / عمر دگر بيايد اين پرده ها دريدن» ما هر روز پرده اي روي پرده هاي غفلت قبلي مي آوريم و مرتب وابستگي جديدي به وابستگي هاي قبلي مان اضافه مي كنيم. مال و مقام و چيزهاي ديگر، هر كدام زنجيري است كه به روح مان مي بنديم، آن وقت هنگامي كه ملك الموت مي آيد و مي خواهد چيزهايي را كه ما 60 يا 70 سال برگردن بسته ايم در يك لحظه قطع كند، براي مان دشوار است. اجمالاً بهتر است نبنديم تا نخواهيم باز كنيم، يا آن طور وابسته نباشيم كه دل كندن مشكل باشد.
33- از همسرتان تشكر كنيد هر چند غذايي كه پخته شور يا بد شده است. وقتي از غذا ابراز رضايت مي كنيد همسرتان خوشحال مي شود و اين باعث رشد و پيشرفت معنوي شما مي شود. يك بار من در جواني در خانه با خانواده بد اخلاقي كردم در عالم معنا به من گفتند: بيست سال ناله هاي تو بي اثر شد.
34- روزي كه در محضر مبارك يكي از اين بزرگان بوديم در مورد لزوم روضه امام حسين(ع) تمثيل زيبايي داشتند، ايشان فرمودند: «موبدان زرتشتي به آتش اعتقاد دارند و هرگز اجازه نمي دهند آتش عبادتگاه شان خاموش شود، چه خوب است ما نيز نسبت به آتش درون مان نسبت به امام حسين(ع) و ائمه(عليهم السلام) همچون آنان اصرار بورزيم.» پيامبر(ص) مي فرمايند: «در شهادت امام حسين(ع) حرارتي در دل هاي مومنين افروخته شده كه هرگز سرد نخواهد شد»، چه خوب است هميشه به امام حسين(ع) توسل داشته باشيم و گرماي عشق و محبت ايشان را هميشه در قلب هاي مان زنده و برافروخته نگاه داريم.
35- از علامه طباطبايي(ره) سوال كردم: «آيا امكان تشرف به محضر امام زمان(عج) وجود دارد و در صورت امكان چه اعمال و دستوراتي تشرف را حاصل مي كند؟»
ايشان فرمودند: در اين مورد، رعايت سه مطلب ضروري است:
- براي ديدار امام زمان(عج) بايد بسيار باتقوا و پرهيزكار بود.
- بايد محبت، عشق و معرفت فرد زياد باشد. البته هرگز كسي نخواهد توانست به حدي معرفت كسب كند كه درخور امام زمان(عج) باشد، اما مي توان در حد توان نسبت به اين مسئله تلاش كرد.
- مداومت كردن بر يكي از زيارت هاي مشهور.
خود ايشان در اين مورد زيارتي را كه با «سلام علي آل ياسين» آغاز مي شود توصيه مي فرمودند.
36- بايد توجه بسيار به خوردن غذاي حلال داشته باشيم. غذاي حلال، اثرات مثبت بسيار در وجود فرد به جا مي گذارد و لقمه غيرحلال، اثرات منفي بسيار با خود همراه دارد حتي از لقمه شبهه ناك بايد پرهيز كرد، زيرا چنين لقمه اي نيز مانع و حجابي براي رسيدن به قرب الهي و زيارت مولا مي گردد.
37- براي رسيدن به قرب الهي و حضور در محضر حضرت مهدي (عج) بايد راه عارفان و عالمان را پيمود. در اين بين، بايد مراقب باشيم كه اسير تصوف نشويم و بين راه عارفان و صوفيان تفكيك قائل شويم.
- عارفان به مرجعيت شيعه معتقدند اما صوفيان چنين اعتقادي ندارند.
- آنان به طريقت، شريعت و حقيقت تأكيد دارند و يك فرد را صاحب طريقت مي دانند؛ مثلاً مي گويند بعد از امام رضا(ع) آقاي فلاني نائب ايشان است، اما ما بعد از امام رضا(ع) امامان ديگر تا امام زمان(عج) را نائب مي دانيم و در زمان غيبت امام زمان(عج) نيز نائبان و مراجع تقليد را جانشين ايشان مي دانيم.
- ذكرها و وردهاي اين دو گروه نيز متفاوت است. اهل تصوف ذكرهاي خاص خود را دارند، اما عارفان ذكرها و دعاهايي را مي خوانند كه از جانب امامان معصوم(ع) صادر شده و مناجات هايي شناخته شده است.
- در محل عبادت دو گروه نيز تمايز هست. صوفيان در خانقاه عبادت مي كنند و عارفان در مسجد؛ چنان كه حضرت محمد(ص) و امامان(عليهم السلام) نيز چنين بوده اند و جايگاه عبادت و حتي درس هاي شان نيز مسجد بوده است.
- داشتن اعتقاد، محبت و توجه به امام زمان(عج) وجه تمايز ديگر اين دو گروه است. اهل عرفان همه توجه و اعتقادشان به سمت اوست و گويي جز او چيزي در قلب شان راه ندارد، اما اهل تصوف، صحبت و يادي از امام زمان(عج) نمي كنند و به ايشان اظهار ارادت خاصي ندارند، اين مسئله با مدتي همنشيني با آنان آشكار مي شود و همه اش از قطب خود ياد كرده و اظهار سرسپردگي به او را دارند.
38- با علماي عامل، مجالست خود را ترك نكنيد كه اگر گفتار آنها شما را رهبر نشود، عمل شان شما را رهبري كند.
39- دنيا جاي پايداري نيست، گذرگاهي است به قدر رفع احتياج، دل به اين گذرگاه نبنديد.
40- عدم ارتكاب به گناه داشته باشيم. اگر فردي خود را ملزم به انجام دستوراتي كند، ذكرهايي بگويد و چله اي هم بگيرد، اما خود را از گناه دور نكند و پرهيزكار نباشد، به خواسته خود نخواهد رسيد. همنشين و دوست ما بايد هم فكر و هم عقيده ما و نيك انديش و درستكار باشد.